هر سال با آغاز ماه ربیع الاول سخن از برگزاری جشن میلاد رسول گرامی اسلام در محافل مطرح می‌شود. گروهی که این جشن‌ها را برگزار می‌کنند از سوی مخالفان (تحریم کنندگان مراسم میلاد) به بدعت‌گذاری متّهم می‌شوند و گروه نخست (قائلان به جواز مولودی) تحریم‌کنندگان را به سختگیری و افراط متّهم می‌کنند. جای شگفتی است که هر سال همین فتاوا مطرح می‌شود و هر یک از دو طرف نوک قلم‌هایشان را تیز می‌کنند و با گردآوری دلایل و براهین، سیلی از تهمت‌ها را نثار طرف مقابل می‌کند و این کشمکش گویا پایانی ندارد.

در این چند سطر با توکّل بر خدای بزرگ تلاش خواهم کرد مسأله را با توجّه به فهم و درک و انصافی که در اختیار دارم مورد بحث و بررسی قرار دهم.

١-آیا این یک مسأله‌ی اصلی است یا فرعی؟

بدون شک یک مسأله‌ی فرعی است و اصل نیست یعنی از مسائل عملی (فقهی) است نه از مسائل علمی (عقیدتی) و به همین خاطر اختلاف در آن وارد است و هیچ‌کس نمی‌تواند مدّعی اجماع در آن شود. پس اگر این چنین است باید ادب اختلاف در آن مراعات شود.

٢-آیا علمای بزرگ بر یک قول اتّفاق نظر دارند؟ 

حقیقت این است که علما از زمان پیدایش این مسأله هیچ‌گاه بر آن اتّفاق نظر نداشته‌اند؛ بلکه همواره محلّ اختلاف بوده و خواهد بود. با دقّت در این مسأله می¬توان فهمید که علما از دیرباز تاکنون در این باره دو قول داشته‌اند:

کسانی که قائل به بدعی بودن و ممنوعیت مولودی هستند:

معروف‌ترین این اشخاص عبارتند از: ابن تيميه، شاطبی، سخاوی، انصایی، ابن الحاج، فاكهانی، عبد الله بن محمد الحفار غرناطی، احمد عبد الرحيم ابو زرعه عراقی و... از علمای معاصر نیز کسانی چون شوكانی، محمد شمس الحق عظيم آبادی، محمد بشير سهسوانی هندی (دو تن از علمای هند)، محمّد رشيد رضا، محمّد بخيت مطيعی (مفتی مصر)، عبد الله بن زيد (از علمای قطر) و على محفوظ را می¬توان به این لیست افزود. از معروف‌ترین علمای مدرسه‌ی سلفی معاصر نیز بزرگانی چون ابن باز، ابن عثيمين و آلبانی با آن مخالفند.

کسانی که قائل به جواز و مشروعیت مولودی هستند:

معروف‌ترین این اشخاص عبارتند از: ابو الخطاب بن دحيه كلبی، ابو العباس السبتی، ابو شامه مقدسی (شيخ امام نووی)، امام سبكی، ابو عبد الله الرندی، ابن حجر عسقلانی، سيوطی، سخاوی، ابن حجر هيتمی، قسطلانی، زرقانی، ملا على القاری، ابوالفرج بن جوزی، عبد الرؤوف مناوی و... از علمای معاصر: شرباصی، محمد طاهر بن عاشور، حسنين محمد مخلوف شيخ الازهر و يوسف قرضاوی. نظریه‌ی مدرسه‌ی ازهریه و موافقان آن از علمای زيتونه و قرويين و... نیز جزء موافقان هستند.

٣- دلایل مخالفان:

مخالفان به چند دلیل استدلال کرده‌اند از جمله: 

١- رسول خدا این کار را انجام نداده است. در پاسخ گفته می‌شود: اگر رسول خدا کاری را انجام نداده است به معنی منع آن کار نیست؛ ایشان همیشه با صحابه در ارتباط بوده است علاوه بر این این مسأله جزء عبادات نیست بلکه از مسائل عادی است.

٢- صحابه چنین کاری را انجام نداده‌اند. در پاسخ گفته می‌شود: صحابه هیچ‌گاه از پیامبر اسلام دور نبوده‌اند حتّی پس از وفات آن حضرت هم سنّت قولی و عملی او همراهشان بود و مشغول جهاد و دعوت بودند.

٣- در سه قرن نخست اسلام این عمل انجام نگرفته است.

در پاسخ گفته می‌شود: سلف مشغول علم و آموزش بودند و پیامبر اسلام در گفتار و اعمال و رفتار آنان حاضر بود.

٤- این کار در دین احداث شده است بنابراین بدعت است و در صحیح مسلم آمده است: «وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا، وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ» بدترین کارها چیزهای نوپدیدار است و هر بدعتی گمراهی است.

از عایشه رضی الله عنها روایت است که رسول خدا فرمود: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ فِيهِ، فَهُوَ رَدٌّ» هر کس در کار دین چیز جدیدی پدید آورد مردود است. در پاسخ گفته می‌شود: این کار جزء عبادات نیست بلکه از کارهای عادی روزمرّه است و در این راستا مجال عمل گسترده است. امثال این کارها را سلف در گذشته انجام داده‌اند مانند نقطه‌گذاری قرآن و تقسیم آن به حزب و جزء و ربع در حالی که مخالفان این را قبول دارند و به آن عمل می‌کنند. 

٥- این جشن‌ها در روزی برگزار می‌شود که میلاد رسول خدا در آن روز ثبت نشده است بلکه آنچه صحیح و ثابت است این است که این روز، روز وفات پیامبر است نه میلاد او؛ بنابراین این جشن در روز وفاتش برگزار می‌شود نه روز میلادش.

در پاسخ گفته می‌شود: نیّت مردم مهمّ است نباید قلب‌های آنان را شکافت؛ عاقلانه نیست کسی که پیامبرش را دوست دارد در روز وفاتش شادی کند. فرض بر این بگذاریم که تاریخ میلاد رسول خدا متّفقٌ علیه باشد آیا در آن صورت جشن گرفتن آن شرعی است؟

٦- جشن میلاد از ابداعات شیعیان فاطمی است نه عموم مسلمانان.

در پاسخ گفته می‌شود: بدعت‌گذاری شیعه‌های فاطمی به خودشان مربوط است؛ مقریزی در باب بدعت‌گذاری فاطمیان در اعیاد می‌گوید: فاطمیان در طول سال اعیاد و مراسمات زیادی داشتند؛ مانند مراسم اوّل سال، مراسم عاشورا، مراسم میلاد پیامبر اسلام، میلاد علی بن ابی طالب، میلاد امام حسن، میلاد امام حسین، میلا فاطمه زهرا، میلاد خلیفه حاضر، مراسم شب اول رجب، نیمه‌ی رجب، شب اول شعبان، نیمه‌ی شعبان، شب اول رمضان، نیمه  و آخر رمضان، سفره‌های رمضانی، شب ختم، مراسم عید فطر، عید قربان، عید غدیر، مراسم پوشش زمستان، پوشش تابستان، مراسم فتح خلیج، نوروز، روز غطاس، روز میلاد... (المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والآثار ٢/٤٣٦).

چنانکه دیدیم مراسم عید فطر و قربان از مراسمات فاطمیان است آیا شایسته است این مراسمات به خاطر آن که عمل فاطمیان بوده است ترک شود؟ اگر کسی بگوید این مشروع است می‌گوییم: آری یکی از اعمال آنان شب ختم بود که در شبی از شب‌های رمضان قرآن را ختم می‌کردند آیا این نیز بدعت است؟

آیا سفره‌های رمضانی بدعت است؟ چون فاطمیان این کار را انجام می‌دادند.

ملک مظفر ابو سعید کوکبری از پادشاهان اهل سنّت بود که این جشن را برگزار کرده است؛ ابن کثیر می‌گوید: ملک مظفر هر سال در ربیع الاول میلاد پیامبر اسلام را جشن می‌گرفت و مراسم بزرگی برگزار می‌کرد. وی مرد دلیر و خردمند و عادلی بود. شیخ ابو الخطاب ابن دحیه کلبی یک جلد در باب میلاد رسول خدا نوشته است و آن را «التنوير في مولد البشير النذير» نام نهاده است. ملک مظفر به خاطر این کار به او هزار دینار پاداش داد. وی در دولت حکومت ایّوبیان مدّت طولانی حکومت کرد. (البدایة والنهایة ط الفکر ١٣/١٣٧) 

جای خود دارد که فاطمیان بدعت‌ها و انحرافاتی را پدید آورده‌اند.

٧- این مراسمات با منکراتی همراه است که عقل و شرع آن را نمی‌پذیرد.

در پاسخ می‌گوییم: بدون شک این درست است و کسانی که قائل به جواز هستند کم و بیش از این منکرات جلوگیری کرده‌اند.

٨- این کار به کار مسیحیان در گرامیداشت میلاد عسی مسیح شباهت دارد. 

در پاسخ می‌گوییم: این تشبیه اگر به مرحله‌ی تقدیس برسد و پیامبر خدا را به درجه‌ی الوهیت یا ربوبیت برسانند درست نیست؛ ما باید پیامبران را گرامی بداریم و آنان را تعظیم کنیم امّا نه در حدّ تقدیس و رساندن به مقام الوهیت. اگر مسیحیان و دیگران در این راستا مبالغه کرده‌اند ما این کارشان را نمی‌پذیریم. رسول خدا وقتی دید یهود روز عاشورا را روزه می‌گیرند حضرت موسی را تعظیم کرد و همانند آنان روزه گرفت. در صحیحین از ابن عباس آماده است: وقتی رسول خدا وارد مدینه مشاهده کرد یهود روز عاشورا را روزه می‌گیرند. وقتی علّت را جویا شد گفتند: این روزی است که خداوند موسی و بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داده است. ما این روز را به خاطر عظمتش روزه می‌گیریم. رسول خدا فرمود: ما به تبعیت از موسی سزاوارتریم سپس دستور داد این روز را روزه بگیرند.

٩- جشن میلاد با حدیثی که امام احمد در مسند خود از انس آورده است مخالف است. در این حدیث آمده است: رسول خدا وارد مدینه شد در آن زمان مردم دو روز مخصوص شادی داشتند. پیامبر اسلام پرسید: این دو روز چه روزهایی هستند؟ گفتند: ما در جاهلیت در این جشن و پایکوبی می‌کردیم. فرمود: خداوند به جای آن دو عید فطر و قربان را برای شما قرار داده است.

در پاسخ می‌گوییم: ما این روز را عید نمی‌دانیم و عبادت معیّنی در آن انجام نمی¬دهیم. بلکه اجتماعی است که در آن مسائل علمی بحث می‌شود، تلاوتی انجام می‌گیرد و اشعاری در مدح رسول خدا خوانده می‌شود.

٤- دلایل موافقان: 

موافقان مولودی برای کار خود چند دلیل می‌آورند از جمله: 

١- جشن مولودی در اصل یک نیاز است و در صحیح مسلم از ابوهریره روایت است که رسول خدا فرمود: «أَنَا سَيِّدُ وَلَدِ آدَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَأَوَّلُ مَنْ يَنْشَقُّ عَنْهُ الْقَبْرُ، وَأَوَّلُ شَافِعٍ وَأَوَّلُ مُشَفَّعٍ» من سرور فرزندان آدم تا روز قیامت هستم؛ نخستین کسی که قبرش شکافته می‌شود من هستم و اولین شفیع من خواهم بود.

٢- مراسم میلاد شامل اعمالی است که در اصل مشروع است و ممنوع نیست مانند قرائت قرآن و تدبر در حدیث یا مدارسه‌ی سیره یا آگاه کردن مردم از شریعت اسلام؛ غیر از این بدعت و خرافات است مانند طبل و رقص و اسراف و... و این کارها در همهی احوال ممنوع است.

٣- خوشحالی نسبت به پیامبر صحیح است و در قرآن کریم آمده است: 

«قُلْ بِفَضْلِ الله وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ» [ يونس: ٥٨] 

بگو: به فضل و رحمت خدا - به همین (نه چیز دیگری) - باید مردمان شادمان شوند. این بهتر از چیزهائی است که (از حطام دنیا) گرد می‌آورند (و روی همدیگر می‌گذارند.

ابن جوزی نقل کرده است که فضل خدا علم و رحمت او محمد صلی الله علیه وسلم است (به روایت ضحاک از ابن عباس: زاد المسیر فی علم التفسیر ٢/٣٣٦) 

٤- هر نعمتی نیازمند شکر است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» [آل عمران:١٦٤] خداوند بر مؤمنان منت نهاد [و نعمت داد] که پیامبری از میان خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می‌خواند و پاکیزه‌شان می‌دارد و به آنان کتاب و حکمت می‌آموزد، در حالی که در گذشته در گمراهی آشکاری بودند.

در پاسخ می‌گوییم: اصل متفقٌ علیه است امّا چیزی که مورد اختلاف است اختصاص یک روز مشخص است که در آن عبادت مخصوصی انجام می‌گیرد.

٥- پیامبر اسلام به صورت هفتگی میلادش را جشن گرفته است؛ در صحیح مسلم آمده است که درباره‌ی روزه‌ی روز دوشنبه از رسول خدا پرسیدند. فرمود: «ذَاكَ يَوْمٌ وُلِدْتُ فِيهِ، وَيَوْمٌ بُعِثْتُ - أَوْ أُنْزِلَ عَلَيَّ فِيهِ» این روزی است که در آن به دنیا ‌آمد‌ه‌ام و روزی است که در ‌آن به پیامبری برانگیخته شدم یا این که قرآن بر من نازل شد. این دلیلی است که رسول خدا این روز را جشن گرفته است. در پاسخ می‌گوییم: این جشن هفتگی روزه است آیا شما همانند او روزه گرفته‌اید و قولاً و عملاً به او اقتدا کرده‌اید؟

٦- روایتی در صحیح مسلم از ابوهریره نقل شده که رسول خدا فرمود: «مَنْ سَنَّ فِي الْإِسْلَامِ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا، وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ، وَمَنْ سَنَّ فِي الْإِسْلَامِ سُنَّةً سَيِّئَةً، كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْءٌ»؛ هر کس سنّت حسنه‌ای در اسلام بیاورد خود و کسانی که پس از او به آن عمل کنند پاداش آن را خواهند برد بدون این که از پاداش بانیان نخستین کاسته شود و هر کس سنّت سیئه‌ای در اسلام بگذارد گناه خود و کسانی که پس از او به آن عمل می‌کنند بر دوش اوست بدون این که از گناه عاملان کاسته شود.

در پاسخ می‌گوییم این بدعت است و سنت نیست و اگر هم سنت باشد سنت سیئه است نه حسنه؛ پس چگونه اجر می‌برد؟

٧- این جشن از باب شکر نعمت است و اصل آن در صحیحین چنین آمده است: در صحیحین از ابن عباس آماده است: وقتی رسول خدا وارد مدینه مشاهده کرد یهود روز عاشورا را روزه می‌گیرند. وقتی علت را جویا شد گفتند: این روزی است که خداوند موسی و بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داد. ما این روز را به خاطر عظمتش روزه می‌گیریم. رسول خدا فرمود: ما به تبعیت از موسی سزاوارتریم سپس دستور داد این روز را روزه بگیرند. پس نتیجه چنین می‌شود که این شکر نعمت است و چه نعمتی همانند میلاد رسول خدا است؟

٨- برخی از اعمال هستند که در دوران سلف سابقه نداشته است و بسیاری از ائمه بر آن توافق دارند از جمله: نقطه‌گذاری مصحف و تقسیم قرآن به حزب و جزء و ربع و ایجاد مناره و محراب.

٩- این کار جزء عادات است نه عبادات؛ هر کاری از این دسته باشد دامنه‌اش گسترده است. مردم علوم را به فقه و تفسیر و اصول و... تقسیم کردند و این در قدیم سابقه نداشت. 

١٠- هر چیزی که پیامبر اسلام ترک کرده است اگر نیاز ایجاب کند لازم نیست ترک شود خدای متعال فرموده است: «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» [حشر: ٧] و آنچه پیامبر شما را دهد آن را بپذیرید و آنچه شما را از آن بازدارد، از آن دست بدارید. ‌نفرموده است: «وَمَا تَرَكَهُ فَاتْرُكُوهُ» هر چیزی که ترک کرد شما هم ترکش کنید. پس چیزی را ترک کرده است و اکنون به آن نیاز پیدا شده است انجامش جایز است.

١١- این کار برای صحابه کسر شأن نیست زیرا آنان واجبات زمان خود را انجام دادند. اگر جشن میلاد را ترک کرده‌اند به این خاطر بود که در دوران ابوبکر و عمر و آغاز خلافت عثمان به جهاد و دعوت مشغول بودند در زمان خلافت عثمان و خلافت علی نیز نیازی به این کار نداشتند؛ زیرا آثار و کردار و گفتار رسول خدا با آنان بود به خاطر آن که زمان زیادی از دوران نبوّت سپری نشده بود.

١٢- اکنون در زمانی که مردم به دنیا مشغول شده‌اند و پرداختن به مادّیات در روحیات‌شان اثر گذاشته است نیاز به آن دارند که سیره‌ی رسول خدا را مدارسه کنند اگر چنین فرصتی به آنان دست دهد چه مانعی دارد به این کار بپردازند؟

ترجیح میان دو قول:

با نگاه به دلایل موافقان و مخالفان به این نتیجه می‌رسیم: 

١-میلاد رسول خدا دو گونه است: 

نخست: به گونه‌ای که همه قائل به تحریم آن هستند و آن هم زمانی است که به شرکیات و منکراتی مانند رقص و طبل و اختلاط زن و مرد و استمداد از بشر اعم از نبی و ولی آمیخته باشد. 

دوم: شکلی که در آن اختلاف وجود دارد یعنی زمانی که مردم در مراسم مولودی به تلاوت قرآن و نقل حدیث و مدارسه‌ی سیره و مدح رسول خدا با شعر و سرود مشغول باشند. در این صورت باید نکات زیر را مراعات کرد: 

-اختلاف در مورد اخیر را بپذیریم؛ هر کس بخواهد جشن می‌گیرد و کسی که نخواهد چنین نمی‌کند.

-کسی را بدعت‌گذار یا فاسق یا کافر نخوانیم زیرا مسأله جزء فروعات است و هیچ‌کس حقّ ندارد در این مورد کسی را فاسق یا اهل بدعت بداند اگر چه معتقد به بدعت بودن این کار باشد.

-از دشمنی و نزاع و درگیری دوری کنیم؛ ابن تیمیه در این باره چه زیبا گفته است: اگر مسلمانان در هر چیزی که با هم اختلاف دارند هم‌دیگر را ترک کنند هیچ حرمت و برادری در میان مسلمانان باقی نمی‌ماند. ابوبکر و عمر سرور مسلمانان بودند در مسائلی با هم اختلاف داشتند؛ امّا در بحث و گفت‌وگو جز خیر و نیکی را دنبال نمی‌کردند.(مجموع الفتاوی ٢٤/١٧٣)

٢- کسانی که میلاد رسول خدا را جشن می‌گیرند باید از نظری عملی به رسول خدا اقتدا کنند و به برگزاری جشن بسنده نکنند. این افراد نباید به دروغ‌گویی و رشوه‌خواری و... شهرت داشته باشند نباید خائن و رباخوار باشند نباید از پدر و مادرشان نافرمانی کنند یا معتاد باشند. در جشنی که برگزار می‌کنند نباید اسباب لعو و لعب را فراهم کنند. اهل غلو و حقد و کینه نباشند.

٣- باید در هر کشوری حال مردم مراعات شود و واقعیت آنان در نظر گرفته شود. در زمانی که گناه و فجور زیاد است و فساد همه‌گیر شده است، اسباب فریبنده فراوان و درهای معصیت گشوده است و مردم از عبادت دور هستند برگزاری چنین مراسماتی که مردم را به دور قرآن و مدارسه‌ی سیره نبوی جمع کند اشکالی ندارد.

امّا اگر زمان سرشار از خیر و نیکی باشد و سنّت نبوی حاکم باشد و شرع اسلام برقرار باشد و مردم بر گرد شریعت بچرخند به نظرم منع مولودی بهتر از جواز آن است. 

٤- سخنی زیبا از ابن تیمیه: الحقّ که ابن تیمیه نسبت به طرفی که جشن را جایز می‌داند انصاف را به خرج داده است. اگر چه او این مراسم را حرام می‌دانست و می‌گفت: سلف با وجود آن که زمینه‌اش فراهم بود و مانعی در کار نبود چنین کاری نکرده‌اند. اگر خیری در این کار بود یا خیرش راجح بود سلف یقیناً از ما به انجامش سزاوارتر بودند. آنان بیش از همه رسول خدا را دوست داشتند و او را تعظیم می‌کردند. بیش از همه بر انجام کار خیر مشتاق بودند. ابن تیمیه آنگاه می‌گوید: تعظیم میلاد در زمان معیّن آنگونه که برخی از مردم انجام می‌دهند اگر با حسن نیّت و احترام به رسول خدا همراه باشد، دارای اجر و ثواب فراوان است. همان‌گونه که پیشتر ذکر کردم بعضی از کارها از مردم عادی پذیرفته است بر خلاف مؤمن واقعی. به همین خاطر وقتی به امام احمد گفتند یکی از امیران برای قرآن هزار دینار خرج کرده است فرمود: او را به حال‌ خود بگذار این بهترین کاری است که برایش هزینه کرده است. با این‌که در مذهب او تزیین مصحف مکروه است. برخی از اصحاب چنین تأویل کرده‌اند که در زیبایی ورق و خط قرآن خرج کرده است و مقصود امام احمد این نیست. مقصودش این است که مصلحتی در این کار است همان‌گونه که مفسده‌ای هم دارد که به خاطر آن از آن اکراه دارد. اینان اگر چنین کاری نکنند فسادی را مرتکب می‌شوند که سرانجامش معلوم نیست. (اقتضاء الصراط المستقیم؛ ٢/١٢٦،١٢٣)